عسل من
لطفاً برای دیدن بقیۀ عکسها به ادامه مطلب بروید... امروز بعداظهر من رفتم بيرون عسلم و بابا رضا با همديگه بازي كردن فك كنم خيلي خستت كرده كه اينجوري خوابيدي اخه چند شبه تا ساعت دو بيداري و گريه ميكني بعده واكسنم همينطور مامانيم از كمبود خواب ديشب مريض شده بود الانم بابايي صدام زده ميگه بيا عسل وببين چي تو دهنشه منم با دوربين اومدم بالا سر دخمله قشنگم اي جانم كسي نبوده پستونك دهن دخترم كنه قربونش البته عكستو تو وايبرم گذاشتم كلاهتم كه خيلي برات بزرگه از دست اين بابايي اينم شب بيداري هاي چند شب پيش ...
نویسنده :
zakieh
23:31